اگر می دانستم که جوجو مویز دو بار جایزه سال رمان رمانتیک را برنده شده است، کتاب دختری که رهایش کردی را خیلی زود تمام می کردم – که اشتباه خیلی بزرگی بود. آنچه که نویسنده نوشته است یک داستان عاشقانه به صورت تاریخی نیست، بلکه یک رمان تاریخی عاشقانه عالی است. نوشتن این کتاب در سال ۱۹۱۶، در اواسط جنگ دوم جهانی شروع شد. شهر کوچک فرانسه به ام پرونون – که در واقعیت در گذشته و حال نیز وجود دارد – توسط آلمان ها اشغال شد که سربازانش هر چیز با ارزشی را بردند، تمام اشیاء گران قیمت و البته همه مواد غذایی مناسب را. حتی با وجود اینکه مردم شهر گرسنه هستند، آلمان ها غذای بیشتری از آن ها می خواهند.

فرمانده به سوفی لفور اطلاع می دهند که هر دوشنبه شب باید به سربازانش در رستوران کوچک خانوادگی خود، -له کوک روگ – غذا بدهد. سوفی در موقعیتی نیست که مخالفت یا مقاومت کند – شوهر عزیز او به نام ادوارد، که یک نقاش مستعد است، مانند همه مردان بالغ شهر پرو، در ارتش فرانسه در حال جنگیدن با آلمان ها در بخش نامعلومی از کشور است، هرچند احتمال دارد که او یک اسیر جنگی شده باشد. فرمانده به سوفی می گوید که او و خواهرش غذا خواهند پخت و آن را (به همراه نوشیدنی) با مهمان نوازی مناسب سرو کنند.
این آخرین چیزی است که باعث شد سوفی احساس بدی نسبت به مردم شهر خودش پیدا کند. او جرات خود را با ایستادن و تحقیر آلمان ها را در یک صحنه باشکوه ثابت کرد که نمی خواهم در اینجا نشان دهم. در عین حال بعضی از همسایگان انتظار این شجاعت را دارند.
این قالب، که یک بار ایجاد شده بود، یک موضوع مهم تکراری در کل بخش های جنگ جهانی اول در رمان باقی می ماند، همانططور که یک نقاشی زیبا از سوفی توسط ادوارد زمانی که عاشق شده بودند وجود داشت. فرمانده، که فردی بیگانه نبود (حداقل از لحاظ فرهنگی)، به نقاشی و نهایتا به همان اندازه به سوفی طمع داشت. هرچند، هرچند، درست زمانی که سوفی توسط آلمان ها ربوده شد و در پشت یک کامیون با سرنوشت نامعلومی ناپدید شد، و طرح داستان به جای حساس می رسد، نویسنده ما را رها می کند (به صورت بی خیال، در مورد این خواننده، و ما را در لندن سال ۲۰۰۶ باقی می گذارد).
نقاشی عنوان کتاب اکنون در اتاق خوب لی هالستون، یک لندنی ۳۳ ساله به دیوار آویزان است که مثل سوفی قبل از او، شوهر خود را گم کرده است. تفاوت در این است که وقتی ما سوفی را تنها گذاشتیم، شوهرش ادوارد، احتمالا هنوز زنده بود، در حالیکه دیوید هالستون، شوهر لی، که یک معمار جوان باهوش بود، که آینده درخشان تری داشت، به صورت خیلی عادی، در خانه در سن ۳۶ سالگی درگذشت.
همانطور که لی می گوید، در آخر کتاب، «آیا می توانید تصور کنید که کسی که کنارش خوابیده اید، کسی است که شما را دوست دارد و احتمال زیادی دارد که بمیرد؟ دانستن این مورد آیا می تواند به شما کمک کند تا به او کمک کنید؟ تا نجاتش دهید؟
چراغی که لی برای شوهر خود حمل کرد، کسی که کتاب دختری که رهایش کردی را برای او در ماه عسل خرید، به مدت طولانی خیلی درخشان می سازد و سپس وقتی که ظاهر می شود، او از زندگی امن اجتماعی ناچیز خود جدا می شود، او مرد دیگری را می بیند و عاشق او می شود.

پاول یک متخصص سرقت هنری است، شرکتی که او دارد متخصص در بازیابی هنر اروپایی دزدیده شده توسط آلمان ها (در هر دو جنگ) وباز گرداندن آن ها به وارثان واقعی شان می باشد. در حالتی صمیمانه (که کمی دیر باور می کنم) او «دختر» را روی دیوار اتاق خواب لی می بیند و می بیند که همان نقاشی است که از شرکت او خواسته شده بود تا آن را پیدا کند. از این دیدگاه، گره های رمان شروع به باز شدن می کند اما نه قبل از بازگشت به زمانی انتخاب و پایان، داستان سوفی – ادوارد و سپس به زندگی لی-پاول در لندن مدرن امروزی بر می گردد. این اعتبار عالی نویسنده جوجو مویز هست که باید این کار سخت را نه فقط با یک اعتماد به نفس، بلکه با یک نتیجه گیری که کاملا قابل باور باشد، به انجام برساند.
این رمانی با جریان های موازی بسیار، جریان های کمی از انحراف از بدنه اصلی جریان در مسیر داستان های فرعی خیلی زیاد است. مثل خواندن شجره نامه خانوادگی و دیدن این است که هر یک از اعضای اصلی خانواده چه سرنوشتی داشتند. همه شخصیت های دوم قابل باور بوده و به خوبی طرح شده اند. در اینجا من به فرمانده و نیز خواهرها و برادران سوفی، خواهر نترس او، توماس بردار شکاک کوچکتر او و به خصوص یکی از همکاران مقیم پرون فکر می کنم.
در بخش های لندن قرن ۲۱، مو وجود دارد که یک جنوان هیپی است که با لی رفتار دوستانه ای داشت و لی نیز با او، و نیز شریک پال بود، زنی با یک قلب طلایی – همه و همه یک نمایش و یک داستان عالی. همچنین یک صحنه کوتاه از دادگاه در لندن وجود دارد که تفاوت جالبی را برای همه خوانندگانی ایجاد می کند که با هیجان های قانونی آمریکا آشنا هستند.
در نهایت، رمان دختری که رهایش کردی فقط یک رمان با تصویرهای عالی نیست، بلکه یک رمز و رازآلود و هیجانی واقعی است. و دیگر برایم اهمیتی ندارد که خانم مویز چند رمان دیگر نوشته است.
نظرات کاربران درباره کتاب دختری که رهایش کردی